اصول و مراحل تربيت دينى كودكان با تأكيد بر سخنان و سيره عملى رسول خدا صلىاللهعليهوآله | معرفت
چكيده
تربيت دينى، مجموعه دگرگونىهايى است كه در فكر و عقيده فرد، به منظور ايجاد نوعى خاص از عمل و رفتار، كه متكى بر ضوابط مذهب باشد، انجام مىگيرد. در سايه اين دگرگونىها، اخلاق، عادات، آداب و رفتار و روابط فردى و اجتماعى شخص صورت مذهبى و دينى به خود مىگيرد. از آنجايى كه تربيت دينى و مذهبى انسان از دوران كودكى و حتى پيش از تولد آغاز مىشود، توجه به تربيت دينى كودكان از جنبههاى فردى، خانوادگى و اجتماعى امرى مهم و ضرورى است.
اين مقاله با مطالعه اسنادى به معرفى مراحل تربيت دينى، و چگونگى و اصول آن پرداخته است. از آنجايى كه هدف همه پيامبران به ويژه رسول اكرم صلىاللهعليهوآله تربيت انسان بوده است، به اقوال و افعال پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله در زمينه تربيت دينى كودكان پرداخته شده است. رسول خدا صلىاللهعليهوآلهدر جايگاه رهبر دينى جامعه، توجه ويژهاى به كودكان داشته و بر تربيت دينى آنان توصيه فرموده است. علاوه بر آن، از آن حضرت صلىاللهعليهوآلهدرباره چگونگى و مراحل تربيت دينى (دوران جنينى، دوران نوزادى و شيرخوارى، هفت سال اول و هفت سال دوم و…) آموزههاى فراوانى گزارش شده كه در اين مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.
كليدواژهها: تربيت، تربيت دينى، اصول تربيت، مراحل تربيت.
مقدّمه
تربيت و پرورش كودكان يكى از مهمترين دغدغههاى پدر و مادر و خانوادهها به شمار مىرود. اگر تربيت فرزندان بر پايه اصول تربيت دينى و مذهبى باشد و در عين حال به اصول روانشناسى و تربيتى و مراحل رشد كودك توجه شود، پدر و مادر در امر تربيت موفق خواهند بود. به دليل اهميت اين موضوع و تأكيدى كه دين اسلام و ائمّه اطهار عليهمالسلام بر تربيت دينى كودكان داشتهاند، دانستن اصول تربيت دينى كودكان و انجام تحقيق در اين زمينه ضرورت پيدا مىكند. در تحقيق حاضر با استناد به روايات پيامبر صلىاللهعليهوآله، اصول و مراحل تربيت دينى استخراج شده و با استناد به برخى آراء روانشناسى، يافتهها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و با توجه به پارهاى از مسائل اجتماعى و روز تبيين شده است تا نتايج براى خوانندگان كاربردىتر و مفيدتر باشد. اين نكته از مهمترين جنبههاى نوآورى اين تحقيق به شمار مىرود.
درباره پيشينه تحقيق لازم است ذكر شود هرچند در زمينه ديدگاههاى تربيتى رسول خدا صلىاللهعليهوآله و چگونگى برخورد آن حضرت با كودكان مقالات و تحقيقات پراكندهاى انجام شده، اما به صورت تطبيقى تحقيق مستقلى انجام نشده و هنوز هم جا براى تحقيقات بيشتر در اين زمينه وجود دارد. به گونهاى كه بتوان اين يافتهها را در خانوادهها و مراكز تربيتى مورد استفاده قرار داد.
ما در اين پژوهش با سؤالات متعددى روبهرو هستيم كه مهمترين آنها به شرح زير است:
1. تربيت مذهبى كودكان از نگاه رسول خدا صلىاللهعليهوآلهچقدر ضرورت داشته و روشهاى تربيتى پيامبر در برخورد با كودكان چه بوده است؟
2. آيا مبناى رسول خدا صلىاللهعليهوآله در برخورد با كودكان بيشتر بر پايه تسامحوتساهل بودهاستياقاطعيتوجديت؟
3. پيامبر صلىاللهعليهوآله در برخورد با كودكان چه معيارها و اصولى داشتهاند؟
4. بر اساس سيره رسول اكرم صلىاللهعليهوآله تربيت دينى و مذهبى كودكان از چه سنى آغاز مىشود؟
5. آيا روشها و مبانى مستخرج از سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله امروزه در بين خانوادهها و مراكز تربيتى قابل اجرا مىباشد؟ براى به كارگيرى اين روشها و مبانى بايد چه تدابيرى انديشيد و آگاهى خانوادهها از اين روشها و توصيههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله چقدر اهميت دارد؟
اهميت كودك و دوران كودكى
امروزه درباره كودك و اهميت دوران كودكى تحقيقات زيادى به عمل آمده است و روانشناسان و پژوهشگران تعليم و تربيت، در اين زمينه توجه فراوانى مبذول داشته و درباره رشد جسمانى و روانى كودك مطالعات زيادى انجام دادهاند. آنان نقش تجارب كودكى را براى كسب شخصيت سالم در مراحل مختلف رشد و بخصوص بزرگسالى، مهم مىدانند. اما در گذشته و بخصوص در عصر جاهليت همعصر نزول قرآن، چنين ديدگاهى حاكم نبود. اين ديدگاه و نگرش غلط به كودك در بين ديگر اقوام و ملل نيز وجود داشت تا آنجا كه حتى در بين برخى از اقوام، كشتن كودكان را حق قانونى والدين مىدانستند.
در لسان حضرت محمد صلىاللهعليهوآله و ائمّه اطهار عليهمالسلام، كودك بسان يك انسان و آفريده خدا، جايگاه ويژهاى دارد و بايد مورد تكريم و محبت قرار گيرد تا بتواند انسان صالح و سازندهاى براى خانواده و جامعه خود باشد. پيامبر رحمت صلىاللهعليهوآله در جامعهاى كه برخوردهايى ناشايست و ناپسند با كودكان مىشد، به روشنگرى و هدايت انديشهها پرداخت و كودك و به ويژه فرزند صالح را ستود.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در جايى فرمود: «هر درختى ميوهاى دارد و ميوه دل، فرزند است.»1 همچنين آن حضرت، داشتن فرزند صالح و نيكوكار را از سعادت و خوشبختى مرد مىدانستند2 و او را به گل توصيف مىكردند.3 پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرزند صالح را «ريحانه»اى معرفى كرده است كه خداوند آن را به بندگانش عطا مىفرمايد.4
«ريحان» در لغت به معناى بوييدنى و چيزى است كه بوى خوش داشته باشد يا به معناى رزق و روزى و رحمت است و در اثر اطلاق به رزق، به فرزند، «ريحان» گفته شده است.5 همچنين از اينروى فرزند به ريحان تشبيه شده است كه او را مىبويند و به خود مىچسبانند،
آنچنانكه گياه ريحان را مىبويند و غم و اندوه را به وسيله آن از بين مىبرند.6
نيز رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: «فرزندان، نور ديدگان و جگرگوشههاى ما و خردسالانشان، فرمانروايان ما هستند.»7 همچنين ايشان، بوى فرزند را از بوى بهشت دانسته8 و فرمودهاند: خانهاى كه در آن كودك نباشد، بركت ندارد.9 علىرغم آنكه رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرزند، به ويژه فرزند صالح را ستوده و داشتن آن را مايه سعادت و خوشبختى آدمى دانستهاند، در برخى روايات، فرزند، از موجبات دلبستگى و حب به دنيا معرفى شده است. در اين زمينه، رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرموده است: فرزندان، ميوه دل و نور ديدگان والديناند؛ ولى با اين حال، موجب ترس و بخل و حزن و اندوه آنانند.10
فرزند سبب ترس پدر نسبت به شركت در جهاد و انفاق و بخشش مال مىشود و شيفتگى و حب به مال و دنيا را به دنبال دارد. همچنين فرزند، آدمى را به بخل وامىدارد و او را به سوى آن مىخواند و در بخشش آن نيز تنگچشمى و خسّت مىورزند. همچنين علاوه بر مال، داشتن فرزند، حب به بقا را نيز به دنبال دارد.11
از اينرو رسول خدا صلىاللهعليهوآله داشتن فرزند را وسيله آزمايش والدين دانسته است12 تا خداوند بندگان را بيازمايد كه با وجود داشتن فرزندان و حبّ به آنان، تا چه حد نسبت به انجام وظايف و تكاليف دينى خود پايبندند و تا چه حد از دلبستگى به دنيا دورى مىگزينند.
پيامبر صلىاللهعليهوآله در برخورد و رفتار با كودكان، اصولى را بيان داشته و در عمل نيز بدانها پايبند بودند؛ اصول و معيارهايى كه با عمل بدانها، زمينه تربيت دينى و صالح و نيكوكار شدن فرزندان فراهم مىگردد. همچنين رسول خدا صلىاللهعليهوآله در راه تربيت و پرورش كودك، وظايف و تكاليفى را براى والدين مقرر داشته و خود نيز در زندگى شخصى بدانها عمل مىكردند.
اهميت تربيت دينى
تربيت از ريشه «ربو» و در لغت به معناى زياد شدن، رشد كردن و بزرگ شدن است13 و در اصطلاح عبارت است از: «ايجاد تغييرات مطلوب و تحولات ثمربخش در محيط زندگى انسان به منظور ساختن او و شكفتن استعدادهايش.»14 همچنين تربيت را مىتوان «پروراندن قواى جسمى و روحى انسان براى وصول به كمال مطلوب و انتقال طرز تفكر و عمل جامعه به آيندگان» دانست.15
«تربيت مذهبى، كنترلى براى اخلاق، ضابطهاى براى حيات فردى و اجتماعى و رشد معنويت است. مذهب مىتواند تقويتكننده وجدان اخلاقى كودك و عامل بازدارنده و كنترلكننده باشد. اگر تربيت مذهبى بر اساس انديشه درست استوار باشد، موجب رشد و پيشرفت كودك مىشود.»16
تربيت دينى و مذهبى كودكان از جنبههاى فردى، خانوادگى و اجتماعى، قابل بررسى است. مذهب و دين، پايه و اساس زندگى و موجب رشد و تكامل آدمى و رسيدن به مقام فرزند صالح، يا عبد صالح است.
از رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در بيان اهميت تعليم و تربيت و آموزش آداب فردى و اجتماعى به كودكان، سخنان فراوانى ذكر شده است. آن حضرت در جايى فرمودند: «به فرزندان خود احترام بگذاريد و آنان را نيكو تربيت كنيد.»17 همچنين از نگاه آن حضرت، بهترين هديه و بخشش پدر به كودك و يا باارزشترين ارثى كه او از خود به جاى مىنهد، ادب و تربيت نيكوست.18
پيامبر صلىاللهعليهوآله كه خود تحت تربيت نيكوى خداوند قرار داشت و خود را پرورده خدا مىدانست،19 تعليم و تربيت كودك را همواره از حقوق و وظايف والدين معرفى مىكرد20 و تربيت كودك را از دادن صدقات بسيار به نيازمندان، برتر و با فضيلتتر مىدانست.21
پيامبر صلىاللهعليهوآله از پدران شِكوه مىكرد كه چرا به فرزندان خود آموزشهاى دينى نمىدهند: «واى بر فرزندان آخر زمان از پدرانشان. عرض شد: يا رسولاللّه، از پدران مشرك آنان؟ فرمود: نه، بلكه از پدران مسلمانشان كه هيچ چيز از فرايض مذهبى را به كودكان خود نمىآموزند؛ و اگر فرزندان برخى از مسائل دينى را فراگيرند، آنان را از اداى اين فريضه باز مىدارند. آنان به اين قانعند كه فرزندانشان متاع ناچيزى از دنيا به دست آورند. من از اين قبيل پدران بيزارم.»22
آن حضرت همچنين تربيت كودكان را موجب كسب مغفرت و پاداش الهى و مانع از ورود والدين به آتش دوزخ معرفى كرده است.23 اهميت تربيت كودك و داشتن فرزند صالح تا بدان حد است كه رسول خدا صلىاللهعليهوآلهو امامان معصوم عليهمالسلام براى داشتن فرزند خوب، دعا مىكردند و از شرّ فرزند ناصالح به خدا پناه مىبردند.24 بىشك، فرزندى كه مورد توجه و تكريم قرار نگيرد و به خوبى تربيت و پرورش نيابد، چنين ويژگىاى خواهد داشت و اهل احسان و نيكى به پدر و مادر نخواهد بود و از فرامين او سرپيچى خواهد كرد. احتمال لغزش و انحراف فرزندان تا بدان حد است كه حتى رسول خدا صلىاللهعليهوآلهاز شرّ آن به خدا پناه مىبرد. مراحل تربيت نيز مورد توجه آن حضرت بوده است كه در ادامه، به آنهاپرداخته مىشود.
آغاز تربيت
1. پيش از تولد
از نگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله، تربيت و پرورش كودك، پيش از انعقاد نطفه آغاز مىشود. توصيههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله به مردان مبنى بر انتخاب همسر نيكو و صالح و حتى اشاره به ويژگىهاى جسمى و روحى زن، بيانگر اين معناست. آن حضرت فرمود: «دقت كن و ببين نطفه خود را در كجا قرار مىدهى؛ زيرا خلقيات از خانواده به فرزند مىرسد.»25 بر شما باد كه از ازدواج با زنان كمفهم و نادان پرهيز كنيد؛ زيرا زندگى با آنان دردسر، و فرزندانشان ضايع و تباه مىشوند.26 همچنين توصيههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله به دعا و ذكر پيش از انعقاد نطفه، بيانگر تأثير دعا و حالات معنوى و روحى پدر و مادر در انعقاد نطفه است.27
2. دوران جنينى
امروزه بيش از گذشته، دوران جنينى و تأثير تغذيه و حالات و روحيات مادر بر جنين مورد توجه قرار گرفته است. از نظر روانشناسان و پزشكان، آرامش يا اضطراب مادر در دوران باردارى و نوع تغذيه و سلامت و حتى حالات روحى و روانى مادر، مستقيما بر سلامت جسمى و روحى جنين اثرگذار است.
به لحاظ روانشناسى، علىرغم عدم ارتباط مستقيم دستگاه عصبى جنين با مادر، حالتهاى هيجانى مادر از قبيل خشم، ترس و اضطراب مىتواند در عكسالعملها و رشد جنين تأثير بگذارد؛ زيرا اين حالتها، مواد شيميايى ايجاد مىكند كه مىتواند از طريق جفت وارد بدن جنين شود. همچنين ترشح برخى هورمونها باعث تغيير در سوخت و ساز بدن و تركيبات خون مىشود و از طريق جفت در جنين اثر مىگذارد و حركات جنين را افزايش مىدهد.28 توصيههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله و ديگر پيشوايان دينى مبنى بر توجه و مهرورزى به مادران باردار و حمايت عاطفى از آنان به وسيله همسر، در راستاى توجه به همين امر است.
از ديگر موارد، اهميت تغذيه مادران باردار است كه مورد توجه پزشكان و دانشمندان قرار گرفته است. در سخنان رسول خدا صلىاللهعليهوآلهنشانههايى از توجه آن حضرت به اين مطلب به چشم مىخورد. توصيه پيامبر صلىاللهعليهوآله مبنى بر دادن بِه، كندر و خرما به زنان باردار و تأثير آن در خلق و خو و ظاهر فرزند، از جمله اين موارد است.29
3. دوران نوزادى
اين دوران كه حدود يكى دو هفته نخست اول زندگى را شامل مىشود،30 مورد توجه پيامبر صلىاللهعليهوآله قرار گرفته است. از رسول خدا صلىاللهعليهوآله درباره تولد نوزاد، آداب و سننى نقل شده است كه غالبا تا امروز نيز ادامه دارد و خانوادهها خود را ملزم به رعايت آنها مىدانند. در ذيل به مهمترين اين آداب و سنن اشاره مىشود:
الف. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد: روايت شده است كه وقتى حسن عليهالسلام متولد شد، رسول صلىاللهعليهوآله به اسماء بنت عميس فرمود: اى اسماء، فرزندم را بياور. اسماء او را به حضور پيامبر برد. پيامبر صلىاللهعليهوآله نوزاد را در آغوش گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ چنانكه در مورد حسين عليهالسلام نيز چنين كرد،31 بر اساس برخى روايات، پيامبر صلىاللهعليهوآله علاوه بر اذان و اقامه، فاتحهالكتاب، آيهالكرسى، سوره «اخلاص»، معوذتين و آيات آخر سوره «حشر» را نيز در گوش حسنين عليهماالسلامخوانده است.32
رسول خدا صلىاللهعليهوآله در بيان علت اين سنّت پسنديده، به على عليهالسلامفرموده است: يا على، چون فرزندى نصيب تو شد، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو تا هرگز شيطان به او آسيبى نرساند.33 همچنين در مقامى ديگر، فرمود: اگر زن يا يكى از اعضاى خانوادهات، بدخُلق شد، در گوشهاى او اذان بخوان.34 از اين روايات برداشت مىشود كه گفتن اذان و يا هر ذكر و دعاى ديگر در گوش آدمى، در آرامش درونى انسان و در امان ماندن از شيطان بىتأثير نيست.
اين سنّت پسنديده موجب مىشود كه انسان از بدو تولد، با شعار اسلام آشنا شود، چنانكه به هنگام مرگ نيز با اين كلام (شهادتين) دنيا را وداع مىگويد. قطعا آنچه گوش مىشنود، در اعماق جان و روح آدمى اثر مىگذارد.
ب. عقيقه و صدقه: عقيقه از مصدر «عق» به معناى شكافتن و جدا كردن است. عقيقه، قربانىاى است كه در هنگام تولد نوزاد ذبح مىشود. از اينرو، به اين قربانى، «عقيقه» گفتهاند؛ زيرا حلقومش رامىشكافندوجدا مىسازند.35
نقل شده است كه وقتى امام حسن عليهالسلام به دنيا آمد، رسول خدا صلىاللهعليهوآله دو قوچ ابلق براى او عقيقه كرد. يك ران از آن را با يك اشرفى، به قابله امام عليهالسلام عطا كرد و براى همسايگانش نيز از گوشت آن قربانى فرستاد. سپس سر حسن عليهالسلام را تراشيد و به وزن موى سرش، نقره صدقه داد و سرش را معطر كرد و بوسيد. درباره امام حسين عليهالسلامنيز چنين مراسمى را انجام داد.36
على عليهالسلام در اين زمينه فرموده است: براى نوزاد خود در روز هفتم، عقيقه كنيد و به وزن موهاى سرش به مسلمانان صدقه بدهيد، چنانكه رسول صلىاللهعليهوآله براى حسين عليهالسلام و ديگر فرزندانش چنين مىكرد.37
بدون شك، انجام مراسمى همچون عقيقه و وليمه براى تولد نوزاد، موجب تكريم و احترام به او و حتى مادرش مىشود و نشان از شادمانى و خرسندى پدر از تولد نوزاد دارد. اين خرسندى تا بدان حد است كه پدر به ميمنت تولد نوزاد خود، مجلس مهمانى برگزار مىكند. روشن است كه اگر اين موارد در راه كمك به نيازمندان باشد از ارزش بيشترى برخوردار است.
ج. نامگذارى نيكو: از جمله مواردى كه مورد توجه رسول خدا صلىاللهعليهوآلهقرار گرفته، نام نهادن كودك است؛ چنانكه رسول خدا صلىاللهعليهوآله در روز هفتم ولادت حسنين عليهماالسلام، پس از عقيقه و صدقه دادن براى آن دو نوزاد، درباره نامگذارى آنان، با على عليهالسلام گفتوگو كرد.38
رسول خدا صلىاللهعليهوآله نام نيكو نهادن بر فرزند را از جمله حقوق مسلّم فرزند بر پدرش معرفى كرده و فرموده است: «حق فرزند بر پدر، آن است كه نام خوبى برايش انتخاب و او را نيكو تربيت كند.»39
از نگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله نخستين چيزى كه مرد به فرزندش مىبخشد، نام است، پس بايد او را نام نيك نهد.40 همچنين رسول اكرم صلىاللهعليهوآله يكى از راههاى تحقق محبت و احترام و به دست آوردن دلهاى ديگران را كنيهها و نامهاى نيك مىدانست41 و دوست نداشت كه مردم، يكديگر را به نامهاى بد صدا زنند. از اينرو، آن حضرت نسبت به نامگذارى كودكان، حساسيت فراوانى داشت و در اين زمينه به تغيير و جايگزينى اقدام مىكرد. از آنرو كه نامهاى افراد و گروهها، تا حدى نماد باورها و گرايشهاى آنان است، پيامبر صلىاللهعليهوآله تأكيد داشت، نامها و اسامى كودكان، رنگ و بويى از سنتها و آداب غلط جاهلى نداشته باشد. پيامبر صلىاللهعليهوآله با ردّ برخى اسامى ناپسند، به معرفى نامهاى نيكو پرداخت.
اعراب جاهلى، فرزندان خود را به الفاظ و اسامىاى نامگذارى مىكردند كه نشان از پرستش بتان داشت. حتى آنان در نامگذارى كودكان، از اسامى برخى حيوانات استفاده مىكردند و چون اهل جنگ و غارت بودند، نام فرزندان خود را به نامهايى همچون حرب و… كه نماد جنگ و درگيرى بود، مىناميدند تا بدينوسيله، دشمنان را بترسانند و رعب و وحشت در دل آنان ايجاد كنند و يا نام پادشاهان و ملوك را بر فرزندان خود مىنهادند.42 پيامبر صلىاللهعليهوآلهدر تعاليم خود، به ردّ اين اسامى پرداخت و نامگذارى نيكوى فرزندان راوظيفهوالدين معرفى كرد.43
تأكيد پيامبر صلىاللهعليهوآله بر حذف نامهاى بد و جايگزين كردن نامهاى نيك و پسنديده براى كودكان و بزرگان كه به ظاهر امر سادهاى به نظر مىرسد، نوعى تكريم و بزرگداشت انسان است. بدون شك، نام نيكو و بافضيلت تأثيرات مثبتى بر روان كودك مىگذارد و براى او نيكى و زيبايى را الهام مىبخشد و احساس رضايت و اعتماد به نفس را به ارمغان مىآورد. بعكس، نامهاى ناخوشايند و ناپسند يا بىمعنى، موجب حقارت و رنج كودك را فراهم مىكند.
د. تغذيه با شير مادر: اهميت تغذيه كودك با شير مادر و نيز تأثيرات حالات روحى و معنوى مادر بر نوزاد در دوران شيردهى، از امور بسيار مهمى است كه بخصوص در دهه اخير، مورد توجه پزشكان و روانشناسان قرار گرفته است. پيش از آنكه علوم جديد پرده از اسرار و تأثيرات شير مادر بردارد، قرآن و پيشوايان دينى به اين مطلب توجه داشتهاند.
حتى پيش از بعثت پيامبر صلىاللهعليهوآله و ظهور اسلام، مسئله شير مادر در بين عرب، از شأن و جايگاه والايى برخوردار بود. از آنرو كه اين امر در تربيت و خلق و خوى كودك تأثيرگذار است، اعراب تأكيد داشتند كه خود مادر به فرزندش شير دهد و اگر مادر عذرى داشت، افراد فاميل يا افراد سالمى كه داراى خانوادهاى اصيل بودند، براى شيردهى انتخاب مىشدند. اعراب در انتخاب دايه براى شيردهى دقت و توجه زيادى مصروف مىداشتند44 و در از شير گرفتن اطفال خود تعجيل نمىكردند. مدت زمان شيردادن كه در بين عرب متعارف بوده بيش از بيست ماه گزارش شده است.45
پيامبر صلىاللهعليهوآله باورها و سنن رايج عرب را كه مطابق با عواطف و فطرت انسانى و تأثيرگذار بر جنبههاى روانى و روحى شخصيت او بود، تأييد مىكرد. از اينرو، در توصيههاى تربيتى آن حضرت، اهميت شير مادر مورد توجه واقع شده است.
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرموده است: «هيچ غذايى براى كودك بهتر از شير مادرش نيست.»46 همچنين آن حضرت شير را موجب تغيير طبع و خلق و خوى كودك دانسته است.47 به همين دليل، در سخنان ايشان ويژگىهايى براى مادران شيرده ذكر شده است.48
نكته قابل ذكر آن است كه امروزه به دليل حضور اجتماعى زنان و اشتغال مادران، بسيارى از نوزادان، در ساعاتى از روز از شير مادر و آغوش گرم او محروم مىمانند. جدايى كودك از مادر در طى ساعات طولانى ـ به ويژه در دوران شيرخوارگى ـ صدمات زيادى را به لحاظ روحى و روانى بر كودك وارد مىآورد. نامناسب بودن شرايط مهدهاى كودك و عدم آگاهى و كارآزمودگى مربيان اين قبيل مراكز، صدمات مزبور را دوچندان مىكند. از اينرو، با دادن آگاهى لازم به مادران مبنى بر اهميت دوران شيرخوارگى و كودكى، بايد انگيزه و زمينههاى كافى و حمايتهاى مناسب را فراهم آورد تا آنان بتوانند با آرامش در اين دوران حساس در كنار فرزندان خود باشند و به مراقبت و پرورش آنان بپردازند و در عين حال، امنيت شغلى آنان نيز حفظ گردد.
در پايان اين مبحث اشاره مىشود دادن مژدگانى به هنگام شنيدن خبر تولد نوزاد به منظور تكريم او و مادرش،49 اختتان نوزادان در روزهاى نخست50 و نيز تحنيك، يعنى نرم كردن خرما و ماليدن آن در دهان نوزاد به وسيله افراد باتقوا و صالح،51 از ديگر آداب و سنن تولد نوزاد است كه مورد توجهرسول خدا صلىاللهعليهوآله بوده است.
4. هفت سال اول زندگى
در روايات منقول از پيامبر صلىاللهعليهوآله و پيشوايان دينى، تقسيمبندىهايى از مراحل رشد، و ويژگىهاى هر مرحله به چشم مىخورد. رسول رحمت صلىاللهعليهوآله در اين زمينه فرموده است: «الولدُ سيدٌ سبع سنين، و خادمٌ سبع سنين، و وزيرٌ سبع سنين…»؛ فرزند هفت سال آقاست، هفت سال خدمتگزار و مطيع، و هفت سال وزير و مشاور.52 پيامبر صلىاللهعليهوآله با توجه به اهميت هفت سال نخست زندگى، در رشد و تكوين آدمى اين دوره را دوره «سيادت و سرورى» دانسته است.
واژه «سيد» به معناى سرور، بزرگ، مهتر و آقاست.53 كاربرد اين واژه درباره دوره كودكى اول، حكايت از آن دارد كه كودك در اين دوره، بايد به اندازه كافى مورد توجه و احترام خانواده و ديگران قرار گيرد و در حكم آقا و سرورى باشد كه مورد تكريم است و اهانت و تحقيرى متوجه او نيست. در اين دوره نه تنها نبايد با او آمرانه و تحكمآميز برخورد كرد، بلكه او خود امر مىكند. در تأييد اين سخن، كلام ديگرى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله نقل شده است كه حضرتمىفرمايد:فرزندانماجگرگوشههاى ما هستند؛ خردسالانشان فرمانروايان مايند.54
همچنين در برخى از روايات، به يكى ديگر از ويژگىهاى اين دوره، يعنى بازى كردن، اشاره شده است. از رسول خدا صلىاللهعليهوآله و همچنين امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازى كند و در هفت سال دوم به تربيت و ادب كردن او اقدام كن.55
اين روايت به روشنى، با ويژگىهاى مراحل رشد، كه در روانشناسى بدان اشاره شده است، تطبيق دارد. روانشناسان آزادى و بازى را از ويژگىهاى مهم اين دوره معرفى مىكنند و معتقدند در اين دوره هرقدر به كودك در فعاليتها و تلاشهاى كنجكاوانه آزادى بيشترى داده شود، به قوه ابتكار و خلّاقيت او افزوده مىشود.56
مفهوم آزادى در اين دوره آن است كه نبايد كودك را زير فشار قرار دهند و كارى را به او محوّل كنند كه در وسع و توان او نباشد. نيز نبايد مقهور و مورد خشم و غضب والدين و اطرافيان قرار گيرد. البته اين سخن به اين معنا نيست كه كودك كاملاً رها باشد و به هر كارى دست بزند و غيرمستقيم تحت كنترل نباشد.57
رسول خدا صلىاللهعليهوآله در كلام ديگرى به تأييد اين اصل پرداخته و فرموده است: خدا رحمت كند كسى را كه فرزندش را بر انجام كار نيك يارى دهد. سؤال شد كه والدين چگونه اين كار را انجام دهند؟ حضرت فرمود: آنچه را در حد توانايىاش انجام مى دهد، بپذيرند (بيش از توانمندى وى از او انتظار نداشته باشند) و از آنچه براى كودك دشوار است، صرفنظر كنند.58
5. هفت سال دوم زندگى
پيامبر صلىاللهعليهوآله اين دوره را، دوره خدمتگزارى و تسليم بودن كودكان معرفى كرده است. اطاعت، فرمانبردارى، حرفشنوى و تعليم و تأديب كودك از ويژگىهاى اين دوره به شمار مىرود. كودك در اين دوره، مطيع پدر و مادر مىشود و خود را بيشتر در اختيار آنان قرار مىدهد، در حالى كه دوره قبل را با بازى و بازيگوشى، سپرى مىكرد و محور خانه به شمار مىرفت. او در اين دوره با توجه به رشدى كه پيدا مىكند، روحيه اطاعتپذيرىاش بيشتر مىشود. به همين دليل، در اين دوره بهترين فرصت، هم براى تعليم (آموزش)، و هم تأديب (آموزش مستقيم ارزشها و پرهيز دادن از ضدارزشها) فراهم مىآيد؛ زيرا كودك در اين دوره، نه حالت بازيگوشى دوره اول را دارد و نه مشكلات دوره سوم را كه دوره بلوغ و نوجوانى است.59
ابعاد تربيت دينى
1. آموزش نماز و دعا: در بيان سيره عملى رسول خدا صلىاللهعليهوآلهنقل شده است كه هرگاه به ايشان و خانوادهاش، تنگدستى و سختى مىرسيد، مىفرمود: برخيزيد و نماز بخوانيد كه آفريدگارم مرا به اين كار امر فرموده است.60 امر خداوند كه رسول صلىاللهعليهوآله در پايان اين سخن، بدان اشاره كرده، آيه 132 از سوره «طه» است؛ زيرا خداوند در اين آيه خطاب به پيامبر و همه پدران و سرپرستان خانواده فرموده است: «خانواده خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش.» از اين آيه به خوبى برمىآيد كه نماز خوان كردن اهل خانواده (بخصوص كودكان) و تربيت دينى آنان كارى دشوار است و نياز به صبر و بردبارى دارد. درباره آغاز آموزش نماز به كودكان نيز، به طور خاص رواياتى نقل شده است. پيامبر صلىاللهعليهوآله در اين زمينه فرموده است: «كودكان خود را در هفت سالگى به نماز خواندن امر كنيد و به آنان نماز را ياد دهيد و در ده سالگى براى نخواندن نماز، آنان را تنبيه كنيد و در اين سن بسترهايشان را از هم جدا كنيد.»61 علىرغم آنكه سن وجوب نماز براى كودكان، هفت سال نيست، اما در اين روايت آغاز نماز خواندن كودك را هفت سالگى معرفى كرده است. «امر به نماز خواندن» كه در اين روايت آمده، دليل بر وجوب نماز نيست، بلكه فلسفه آن آشنايى كودك با مراسم دينى و عادت كردن او به اين امور است تا هنگام رسيدن به سن تكليفووجوب نماز، اداى اينمراسمبراى او آسانتر باشد.
بر اساس اين روايت، تشويق والدين به عبادت كردن كودك از سن هفت سالگى، ايجاد آمادگى جسمى و روحى و بالا رفتن تحمل تدريجى او براى انجام مراسم و تعاليم مذهبى ـ همچون نماز و روزه ـ است.
علاوه بر آن، بر اساس ديدگاههاى روانشناسى و تربيتى، كودك از آغاز هفت و بخصوص ده سالگى، احساس مىكند خواستار سعادت بىنهايت است و براى كسب معنويت به خدا روى مىآورد. از حدود هشت سالگى به بعد، شوقى در كودك پديد مىآيد كه براى تكامل روانى خود تلاش مىكند و متوجه ايجاد روابط استوار با خدا مىشود و اين تلاش، در سنين دوازده سالگى به شكل عالى متجلّى مىگردد و عشق نيرومندى را در رابطه با خدا پيدا مىكند، تا آنجا كه مىتواند عباداتى را انجام دهد. از حدود سن هشت سالگى به بعد، شوق مذهبى كودك بيشتر، و نسبت به مسائل مذهبى علاقهمندتر مىشود.62
بر اساس رواياتِ رسول خدا صلىاللهعليهوآله و ديگر ائمّه عليهمالسلام، اين دوره، دوره «تأديب و تربيت» نامگذارى شده است. دو خصوصيت روانى كودك، يعنى «تربيتپذيرى» و «تعليمپذيرى»، گوياى آن است كه كودك آمادگى دارد تا به طور مستقيم، ارزشها و ضدارزشها به وى آموزش داده شود و اين مفاهيم براى او به تدريج تبيين گردد. آموزش مستقيم اين مفاهيم در دوره قبل چندان كارساز نيست و كودك بايد بيشتر به صورت غيرمستقيم و تقليدى تحت اين آموزشها قرار گيرد؛ ولى در اين دوره با افزايش رشد سنى، كودك به اين مرحله از شناخت رسيده است كه بتوان مفاهيم اخلاقى و تربيتى را به صورت مستقيم به او آموزش داد.63
شايد فلسفه سختگيرى والدين نسبت به نماز خواندن كودكان در ده سالگى به دليل وجود همين روحيه در كودك است؛ زيرا او در ده سالگى به مرحلهاى از رشد رسيده است كه مىتواند مسئوليتهاى دينى را بپذيرد و بايد در قبال ترك آنها، به والدين پاسخگو باشد.
علاوه بر نماز، آموزش برخى از مظاهر و نمادهاى دينى همچون ذكر و دعا و مقدّمات نماز، مانند طهارت و وضو به كودكان نيز درتعاليمنبوى، به چشم مىخورد.64
در سيره عملى آن حضرت نشانههايى از توجه به تربيت دينى كودكان به چشم مىخورد. درباره زندگى حضرت زهرا عليهاالسلام و تربيت دينى او در خانه پدر، روايات زيادى نقل شده است. پرورش فاطمه عليهاالسلام و آموزشهاى دينى و مذهبى او در كنار پدر و زير نظر وى انجام مىشد. زهرا عليهاالسلام در خانه پدر، عبادت كردن را مىديد و برپايى آيينهاى مذهبى و دينى، در وجود او تأثيرى شگرف مىگذاشت. حساسيت و توجه رسول خدا صلىاللهعليهوآله به تربيت دينى و آموزشهاى مذهبى نيز در امر سازندگى شخصيت او مؤثر بود.65
آن حضرت حتى نسبت به تربيت دينى نوادههاى خود نيز توجه بسيار مبذول مىداشت. نقل شده است كه رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهمشغول نماز بود و حسين عليهالسلام در كنارش. وقتى پيامبر صلىاللهعليهوآله تكبير مىگفت، حسين عليهالسلام نمىتوانست تكبير بگويد. آن حضرت همچنان تكبير را اعاده مىكرد و به حسين عليهالسلام تعليم مىداد تا اينكه تكرار اين كلام مبارك، به هفت بار رسيد و حسين عليهالسلام در مرتبه هفتم توانست تكبير را به زبان آورد.66 مضمون اين روايت نشان مىدهد كه حسين عليهالسلام در اين شرايط طفل كم سنى بوده و احتمالاً به خوبى توانايى سخن گفتن نداشته است. به همين دليل، اداى عبارت «اللّه اكبر» براى او دشوار بوده و نياز به تكرار داشته است. ولى با اين حال، رسول خدا صلىاللهعليهوآله به آموزش دينى او پرداخته است.
همچنين بر اساس برخى روايات، حسنين عليهماالسلام در هنگام نماز خواندن پيامبر صلىاللهعليهوآله در كنار او مىايستادند و در انجام اعمال نماز به پدربزرگ خود تأسّى مىجستند. آن حضرت نيز پس از نماز، آنان را نوازش مىكرد و بر پاى خود مىنشاند و به نوعى مشوّق آنان در اداى نماز بود.67 در روايات نقل شده است كه پيامبر صلىاللهعليهوآلهبراى حسنين عليهماالسلام دعا و تعويذ مىخواند و براى سلامتىشان، معوّذتين (سورههاى ناس و فلق) را قرائت مىكرد.68 اين عمل رسول خدا صلىاللهعليهوآله علاوه بر آنكه موجب محافظت كودكان مىشد، از جنبه تربيتى نيز بر آنان اثرگذار بود؛ چون آنان به طور غيرمستقيم اهميت دعا و تلاوت قرآن را درمىيافتند.
2. آموزش قرآن: يكى ديگر از جنبههاى تربيت دينى كودك، آموزش قرآن در ابعاد مختلف قرائت، روخوانى و مفاهيم آن است. رسول خدا صلىاللهعليهوآله در بيان وظايف والدين، اين نكته مهم را نيز از نظر دور نداشته است.
در سخنى از پيامبر صلىاللهعليهوآله نقل شده است كه فرمود: «فرزندان خود را بر پايه سه ويژگى تربيت كنيد: محبت ورزيدن به پيامبر و اهلبيت او و قرائت قرآن.»69 آن حضرت همچنين در روايت ديگرى، براى والدينى كه به فرزند خود قرآن آموزش دهند، ثواب و پاداش اخروى بيان كرده است.70
در اين روايات، علاقهمند كردن فرزندان به رسول خدا صلىاللهعليهوآله و اهلبيت عليهمالسلام در رديف انس با قرآن ذكر شده است كه هر دو از وظايف والدين است. بىشك، راههايى همچون بيان ويژگىها و فضايل اهلبيت عليهمالسلام، و شركت دادن فرزندان از دوران كودكى در مراسم دينى، عزادارى و جلسات قرآن، از راههاى مؤثر در تحقق اين توصيه رسول خداست، البته مشروط به اينكه اين امر به افراط و زيادهروى نرسد و دوران كودكى، بخصوص شش سال اول، كه مرحله بازى و آزادى اوست، يكسر به حضور در جلسات حفظ و قرائت قرآن محدود نگردد و برنامههاى فشرده و سنگين حفظ و آموزش قرآن ـ كه امروزه در مراكز آموزشِ رسمى و غيررسمى رايج شده است ـ به كودك تحميل نگردد؛ زيرا اين امر، به جاى آنكه در تربيت دينى و رشد علايق مذهبى كودك مؤثر باشد، آثار و پيامدهاى منفى، از جمله: دورى و جدايى كودك از بازى و آزادى، كاهش اشتهاى روانى كودك نسبت به آموزشهاى مذهبى و قرآنى، و كاهش انگيزه و ميل او نسبت به انس و يادگيرى قرآن و مفاهيم دينى پس از دوران بلوغ را به دنبال دارد. علاوه بر آن، غالب برنامههاى آموزشىِ امروزه، مبتني بر حفظ و قرائت و ظواهر قرآن است كه اصولاً با هدف نزول قرآن و سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله، ائمّه اطهار عليهمالسلامو اصحاب آنان كه فراگيرى معانى و مفاهيم قرآن است، سازگار نمىباشد.
6. هفت سال سوم
اين دوره در سخنان رسول خدا صلىاللهعليهوآله دوره مشورت، همرأيى و همراهى بين والدين و فرزند است. به فرزند در اين دوره، عنوان «وزير» داده شده است.
وزير در لغت از ريشه «وَزَر» مشتق شده است كه به معناى پناهگاه و يا كوهى است كه بدان پناه مىبرند تا از هلاكت نجات يابند. بنابراين، وزيرِ خليفه كسى است كه به رأى و نظر او در كارها، تكيه شود و يا به او پناه برده شود. و وزير پادشاه كسى است كه «وِزْر» و سنگينى و دشوارى تدبير امور مملكت را از دوش پادشاه برمىدارد.71
بنابراين، اگر رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرزند را در هفت سال سوم زندگى، يعنى از چهارده تا بيست و يك سالگى، وزير نسبت داده است، از اينروست كه بايد در تدبير كارها و امور، مورد تكيه و مشورت قرار گيرد. او در اين سنين به مرحلهاى از رشد رسيده است كه مىتواند بخشى از دشوارىها و سنگينىهاى اداره امور مربوط به خانواده را از دوش والدين و حتى ديگران بردارد. بنابراين، نوع نگرش والدين و اطرافيان نسبت به نوجوانان و تأييد او در اين دوره از اهميت بسيارى برخوردار است؛ زيرا ويژگى اين دوره، «احساس هويت در برابر گمگشتگى نقش» است و نوجوانانِ در حال رشد و پيشرفت كه به زودى با وظايف ملموس مربوط به بزرگسالان روبهرو خواهند شد، نگران اين هستند كه در مقايسه با احساسى كه از خود دارند، در چشم ديگران چگونه به نظر مىرسند.72
اصول تربيت دينى كودكان
1. محبت
اخلاق پيامبر صلىاللهعليهوآله اخلاق قرآنى و مظهر ملايمت و رحمت و الگوى شفقت و مهرورزى بود و دامنه محبت او، بزرگ و كوچك را فرا مىگرفت. كودكان در نزد او جايگاه خاصى داشتند و آن حضرت در موقعيتهاى مختلف، از جمله در خانه، كوچه، مسجد، بازار، ميدان جنگ و…، با كودكان مهربانى مىكرد و اطرافيان را نيز به اين امر تشويق مىفرمود.
از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله روايتى در بيان اهميت محبت به كودكان با اين عبارت نقل شده است: از ما نيست كسى كه بزرگ ما را احترام نكند و به كوچك ما رحم نورزد.73 همچنين در مقامى از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «خدواند به خاطر محبت انسان به فرزندش به او رحمت مىكند.»74
پيامبر صلىاللهعليهوآله در راه تثبيت محبت و الفت ميان مردم، همواره تلاش مىكرد و مظاهر قساوت و سختدلى را مورد انتقاد و سرزنش قرار مىداد و آنها را از سادهترين مظاهر تا بدترين و بزرگترينشان به شدت رد مىكرد و بعكس، مظاهر عطوفت و نيكويى را حتى در سادهترين و كوچكترين اشكالش، همچون بوسيدن كودك، مىستود و با كسانى كه اهل اظهار محبت و بوسيدن كودك نبودند، به شدت برخورد مىكرد.
از آن پيغامآور رحمت، نقل شده است كه فرمود: «كسى كه فرزندش را ببوسد، خداوند براى او پاداش نيكو مىنويسد و هر كه او را شاد كند، خداوند در روز قيامت شادمانش خواهد كرد.»75
در روايت ديگرى آمده است: روزى رسول خدا صلىاللهعليهوآلهحسين عليهالسلام را مىبوسيد. عيينه و به قولى اقرع بن حابس وقتى اين صحنه را مشاهده كرد، گفت: من ده فرزند دارم و هرگز هيچيك از آنان را نبوسيدهام. رسول رحمت به قدرى از شنيدن اين سخن خشمگين شد كه رنگ چهرهاش دگرگون گرديد و به آن مرد فرمود: كسى كه رحم نكند، مورد ترحّم قرار نمىگيرد. اگر خدا ترحم را از قلب تو گرفته است، پس من با تو چه كنم؟! كسى كه به كودكان ما رحم نكند و به بزرگان ما احترام و عزت نگذارد از ما نخواهد بود.76
در رفتار پيامبر صلىاللهعليهوآله با حسنين عليهماالسلام نمودهاى بارزى از محبت و مهرورزى به آنان مشاهده مىشود. اصحاب و ياران رسول خدا صلىاللهعليهوآله در موارد متعددى بازى كردن پيامبر با كودكان، به ويژه حسنين عليهماالسلام، مزاح كردن و بوسيدن آنان را نقل كردهاند.77
پيامبر صلىاللهعليهوآله علىرغم توصيههاى فراوان به محبت و مهروزى و بوسيدن كودك، در اين زمينه از مسائل تربيتى غافل نبودند و در تعاليم خود، جانب احتياط و اعتدال را رعايت مىكردند. به همين دليل، آن حضرت در بوسيدن كودكان محدوديتهايى را به لحاظ سنى قايل شده و فرموده است: «چون دختر به سن شش سالگى رسيد، ديگر او را نبوسيد و پسر هم، چون به سن هفت سالگى رسيد، مادرش او را نبوسد.»78
نوازشهاى پدرانه رسول خدا صلىاللهعليهوآله و مهرورزىهاى بىشمار او به حسنين عليهماالسلام كه نمادى از شخصيت والا و مهربان پيامبر است، محدود در خانه و كوچه و موقعيتهاى خاص نبود. آن حضرت حتى در حين نماز و در مسجد و منبر، به كودكان خود توجه داشت. براى نمونه، شواهدى ذكر مىشود: گفتهاند كه وقتى پيامبر، مشغول نماز مىشد و به سجده مىرفت، حسين عليهالسلام بر پشت حضرت سوار مىشد، پاهاى خود را حركت مىداد و مىگفت: «حَل حَل.» وقتى اطرافيان مىخواستند كودك را بردارند، رسول خدا صلىاللهعليهوآله با اشاره به آنان مىفهماند كه كودك را رها كنند، و تا پايان نماز، كودك را در كنار خود جاى مىداد. اين عمل همچنان انجام مىشد تا آنكه پيامبر از نماز فراغت حاصل مىكرد. در يكى از اين موارد، پس از نماز، فرد يهودىاى كه شاهد اين صحنه بود، نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله آمد و به او گفت: يا محمد! شما با كودكان خود، عملى انجام مىدهيد كه ما نمىكنيم. پيامبر فرمود: «اگر به خدا و رسول او ايمان آورده باشيد، بايد به كودكان ترحم كنيد.» مرد يهودى وقتى چنين شنيد و عظمت و كرامت رسول خدا صلىاللهعليهوآلهرا ديد، تسليم شد و گفت: من به خدا و رسول او ايمان مىآورم.79
در روايت ديگرى، توجه و محبت پيامبر صلىاللهعليهوآله به حسنين عليهماالسلام، پس از اداى فريضه نماز و نشستن يكى از آن دو بر روى زانوى راست پيامبر و ديگرى بر زانوى چپ وى گزارش شده است.80 بر اساس اين روايت، حسنين عليهماالسلام با وجود سن كم، در هنگام اداى نماز در كنار پيامبر قرار مىگرفتند و اعمال و اركان نماز را به تأسى از پدربزرگ خود، انجام مىدادند. به طور قطع، رسول خدا صلىاللهعليهوآله كه اصولاً با هدف تعليم و تربيت فرزندان خود، به آنان اين همه محبت مىكرد، در امر نماز خواندن حسنين عليهماالسلام مشوق آنان بود. نوازشها و محبتهاى رسول خدا به آن دو كودك پس از نماز، به طور غيرمستقيم، تقويتكننده عمل حسنين عليهماالسلام بوده است.
يكى از مصاديق ديگر توجه و محبت به كودك در سيره عملى رسول خدا صلىاللهعليهوآله، بازى و شوخى با كودك است. از ديرباز روانشناسان كودك، به اهميت بازى و پيامدهاى مثبت آن توجه كرده و بدان پرداختهاند.
از آن حضرت در تأييد بازى و تأثير آن بر دوران بزرگسالى چنين نقل شده است: «تندخويى و ميل بسيار به بازى در كودكى، نشانه متانت و پختگى و زيادى عقل كودك در بزرگى است.»81 شايد بتوان اين سخن رسول اكرم صلىاللهعليهوآله را از ديدگاه روانشناسى، به گونهاى با اين نظريه منطبق دانست كه بازى و شيطنت در دوران كودكى موجب تخليه انرژىهاى زايد جسمىو روحى مىشود و در رسيدن كودك به آرامش و حلم در بزرگسالى تأثيرگذار است.82
در سيره عملى پيامبر صلىاللهعليهوآله شواهدى از بازى و شوخى آن حضرت با كودكان به چشم مىخورد. براى نمونه، ذكر شده است: وقتى رسول خدا صلىاللهعليهوآله از سفر بازمىگشت، در كوچه با كودكان برخورد مىكرد و به احترام آنان مىايستاد، سپس امر مىكرد كودكان را به نزدش بياورند. رسول خدا صلىاللهعليهوآله برخى از آنان را در آغوش مىگرفت و برخى را بر پشت و دوش خود سوار مىكرد و به اصحاب خويش مىفرمود: كودكان را در آغوش گيريد و بر دوش خود بنشانيد.83 از ديگر شواهد بازىها و شوخىهاى آن حضرت با حسنين عليهماالسلام است. در روايات ديگرى نيز اينگونه بازىها و تماسهاى بدنى پيامبر با حسنين نقل شده است. گاه رسول خدا صلىاللهعليهوآله حسن عليهالسلام را روى شانه راست و حسين عليهالسلام را روى شانه چپ خود قرار مىداد و راهى خانه مىشد84 و گاه مىشد كه حسنين عليهماالسلام را كه در ابتداى راه افتادن بودند، براى شوخى و مزاح و سرگرمى بر روى پا مىجهاند و برايشان شعر مىخواند. آنگاه آنان پاهاى كوچك و ضعيفشان را بر بدن رسول اللّه قرار مىدادند و بالا مىرفتند تا جايى كه پايشان را روى سينه مبارك حضرت مىگذاشتند.85
از اين روايات اهميت نقش پدر و حتى پدر بزرگ در بازى با كودكان به دست مىآيد. همچنين اين ماجراها، كيفيت ويژگىهاى بازىهاى پدرانه رسول اكرم صلىاللهعليهوآله با نوههاى خود را كه معمولاً هيجانآور، جذاب، پرتحرك و جسمانى بود، نشان مىدهد. در مباحث روانشناسى رشد نيز به ويژگى بازىهاى پدران و تأثير آن در رشد كودك اشاره شده است.86
از تعاليم و رفتار رسول خدا صلىاللهعليهوآله با كودكان، همچنين برمىآيد كه پدر علاوه بر مسئوليت تأمين مالى خانواده و در عين حفظ اقتدار پدرانه، بايد با كودك خود، بخصوص در شش سال اول زندگى، بازى و با او كودكانه رفتار كند و زمانى را براى ارتباط جسمى و روحى با كودك اختصاص دهد. در اينباره از رسول اكرم صلىاللهعليهوآله نقل شده است كه فرمود: «هر كس كودكى دارد، بايد با او كودكانه رفتار كند.»87
خوشرويى و مهرورزى و نوازشهاى پيامبر صلىاللهعليهوآلهنسبت به حسنين عليهماالسلام پس از فريضه نماز، نشان از تأثير ارتباط عاطفى در پذيرش آيينهاى دينى و مذهبى به وسيله كودكان دارد. علاوه بر آن، از چگونگى تعامل رسول خدا با فرزندان و نوادگان خود، نقش پدر در تربيت دينى فرزندان آشكار مىگردد و نشان مىدهد تأثير حضور كمّى و كيفى پدر در خانه و تلاش او در تربيت و پرورش كودك، اصل مهمى در قوام خانواده، حمايت از مادر و رشد و بالندگى فرزندان به شمار مىرود؛ اصلى كه امروزه متأسفانه به دليل مشكلات فرهنگى و اقتصادى مغفول واقع شده است. تصور غالب عمومى چنين است كه وظيفه تربيت فرزند، تنها به عهده مادر است و پدر نانآور خانواده به شمار مىرود. گرچه اسلام و همچنين ديدگاههاى روانشناسى، نقش مادر را در رشد و تربيت كودك، نقش اساسى و مهم مىداند و وظيفه اصلى او را تربيت فرزندان و رسيدگى به امور خانواده معرفى مىكند، اما اين امر هرگز به معناى آن نيست كه پدران در امر رشد و تربيت كودكان، مادران را تنها و بدون حمايت گذارند و تمام وقت و انرژى خود را صرف كار در بيرون از خانه و تأمين هزينههاى مالى خانواده بنمايند.
تحقيقات اخير نشان داده است كه در ابتداى كودكى، فرزندان تنها به مادر دلبستگى پيدا نمىكنند، بلكه در اين دوره، پدران نقش فعالترى به عهده دارند و فقدان پدر، در نقصان مهارتهاى شناختى در هر دو جنس بىتأثير نخواهد بود.88 البته اين فقدان تنها به معناى فقدان فيزيكى نيست، بلكه گاه پدر حضور دارد، ولى به دليل عدم آگاهى، نگرش غلط، مشكلات شخصيتى و روحى و درگيرىهاى شغلى و اقتصادى، توجه و محبت كافى به فرزندان ندارد. در اين حالت نيز فرزندان به همان اندازه آسيب مىبينند كه غيبت پدر، بر روى آنان تأثير منفى مىگذارد. علاوه بر آن، وقتى زن از حمايتهاى همسر، در امر مراقبت و تربيت كودكان محروم شود، نمىتواند نقش مادرى خود را به خوبى ايفا كند و در نتيجه، كودكان از اين جنبه نيز آسيب مىبينند. اقتدار پدر، بخصوص در زمينه تعليم و تربيت كودكان، نقش فوقالعادهاى دارد و پدران با تلفيق مهر و اقتدار مىتوانند به بهترين شيوه خانواده را سرپرستى كنند و به تعليم و تربيت دينى فرزندان بپردازند.
2. تكريم
درباره تكريم كودك نيز توصيههايى در روايات به چشم مىخورد. «اكرام به معناى آن است كه كسى را بزرگ و شريف شمارى و گرامىاش دارى و به او نفعى خالص برسانى.»89
اكرام آدمى از نگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله از دوران كودكى آغاز مىشود و شعاع آن از بزرگترين و گستردهترين مصاديق تا كوچكترين موارد را شامل مىشود. دستورات و تعاليم رسول خدا صلىاللهعليهوآله مبنى بر نام نيك نهادن بر نوزاد، عقيقه و ديگر آداب تولد، سلام كردن به كودك و… از جمله موارد تكريم كودكان است.
يكى از راههاى رسيدن به كرامت آن است كه انسان، كرامت را در اطرافيان خود ببيند و لمس كند. براى اينكه انسان كريم شود و شريفالنفس بار آيد، بايد كرامت ببيند و مورد تكريم و احترام قرار گيرد. و اين امر از دوران كودكى اهميت دارد.90 پيامبر صلىاللهعليهوآلهدر سخنانى فرموده است: همانگونه كه فرزند نبايد نسبت به والدين خود بىاحترامى كند، والدين نيز نبايد نسبت به او بىاحترامى كنند.91 همچنين آن حضرت در سخنى فرموده است: فرزندان خود را تكريم كنيد و گرامى داريد و با آنان با آداب نيكو معاشرت كنيد.92 بىشك، گرامى داشتن و اكرام كودك در ايجاد دلبستگى بين او و اطرافيان تأثيرگذار است و زمينه پذيرش آموزههاى اخلاقى و تربيت دينى را فراهم مىسازد.
با توجه به ديدگاههاى روانشناسى درباره اهميت محبت و تكريم كودكان، روشن مىشود كه پيامبر صلىاللهعليهوآلهدر مقام مربى و معلم برتر انسانها، كه در سايه اتصال با منبع وحى، از فطرت و سرشت انسانها آگاه است، چرا تا اين حد بر محبت و توجه به كودك، تأكيد ورزيده است. پيامبر صلىاللهعليهوآله به تمام كودكان به طور عام و فرزندان خود به طور خاص محبت و توجه مىكرد و به تكريم و احترام آنان مىپرداخت تا به رشد روانى و عاطفى كامل برسند و زمينه تعليم و تربيت دينى آنان نيز فراهم آيد. اگر تربيت دينى كودكان همراه با محبت و ايجاد دلبستگى با كودك باشد او را نسبت به توصيههاى دينى والدين تسليمپذيرتر مىكند و الگوپذيرى از آنان را نيز بيشتر مىنمايد. علاوه بر آن، كودكى كه از نظر عاطفى و روانى سالم و رشديافته باشد نسبت به دستورات دينى كه مطابق با فطرت آدمى است، انعطافپذيرتر مىشود.
از اينرو، پيامبر صلىاللهعليهوآله در سخنان خود، به والدين توصيه كرده است با مهرآميز كردن روابط خود، كانون خانواده را مركز محبت و صميميت و پناهگاه امن فرزندان قرار دهند تا زمينه تربيت دينى و پرورش آنان فراهم شود؛ زيرا هر قدر پدر و مادر به كودك خود محبت كنند، وابستگى بين آن دو بيشتر مىشود و به همان ميزان سطح اطاعت و پيروى كودك از والدين افزايش مىيابد. توصيههاى رسول خدا صلىاللهعليهوآلهمبنى بر انتخاب همسر همكفو و شايسته، محبت و نيكى به همسر، همراهى و همدلى و رفتار شايسته با او، همگى در راه تشكيل چنين خانوادهاى است. در چنين خانوادهاى، پدر و مادر در سايه روابط عاطفى و سالم بين خود، و در محيطى دور از اختلاف و درگيرى مىتوانند به اندازه كافى به فرزندان محبت كنند و انگيزه و انرژى لازم براى تربيت فرزندان دارند و از راه مهرورزى و ورود به قلبهاى آنان، به تعليم و تربيتشان مىپردازند. بنابراين، با توجه به اهميت دوران كودكى و ضرورت محبت به كودكان، بايد نسبت به موانع و عوامل بازدارنده محبت و تربيت آنان، حساس بود و حتىالامكان اين موانع را از ميان برداشت. اختلافات و درگيرىهاى خانوادگى، مشغوليت بيش از حد پدر و بخصوص مادر در خارج از خانه، فقر و مشكلات اقتصادى، عدم آگاهى والدين و مشكلات روحى، روانى و شخصيتى آنان و… از جمله اين موانع به شمار مىرود.
3. عدالت
از موارد مهمى كه در محبت به كودك، حتى در پايينترين مظاهر آن، بايد مورد توجه قرار گيرد، رعايت برابرى و تساوى در برخورد با كودكانهمجنسوغيرهمجنس است.
از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله نقل شده است كه فرمود: خداوند متعال دوست دارد كه ميان فرزندان خود، حتى در بوسيدن آنان يكسان عمل كنيد.93 همچنين در مقامى ديگر، آن حضرت فرمود: از خداى بترسيد و ميان فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد، همچنانكه شما نيز دوست داريد آنان به شما نيكى و احسان كنند.94
امر به تقواى الهى در آغاز سخن، در كنار فرمان به عدالت، نشان از اهميت فراوان رفتار با كودكان دارد. در اين روايت، يك اصل مهم اخلاقى و تربيتى معرفى شده است كه تنها افراد متقى و خداترس آن را اجرا مىكنند. علاوه بر آن، در جمله پايانى روايت به روابط عاطفى متقابل پدر و مادر و فرزندان اشاره شده است و از آن چنين برداشت مىشود كه رفتار والدين با كودك، در برخوردهاى بعدى او با والدين تأثيرگذار است؛ يعنى رعايت عدالت بين كودكان، موجب رضايت قلبى كودكان و مهرورزى و احسان آنان به پدر و مادر مىشود.
براساس سخن ديگرى از رسول اكرم صلىاللهعليهوآله رعايت عدالت و مساوات در رفتار با كودك، به عنوان يكى از حقوق مسلم فرزند بر پدر ومادر، معرفى شده است.95
از جمله مصاديق رعايت عدالت در محبت به كودكان كه مورد توجه رسول خدا صلىاللهعليهوآله بوده، رعايت عدالت در بوسيدن و رعايت تساوى در بخششِ هديه و تحفه و محبت و آموزش به دختران و پسران است. تمام خطابهاى پيامبر صلىاللهعليهوآله مبنى بر محبت، تكريم، تربيت دينى و تعليم فرزندان از دوران نوزادى تا كودكى و نوجوانى، كلى و عام است و پسران و دختران، هر دو را شامل مىشود. جملاتى نظير: «علّموا اولادكم الصّلوة»، «اكرموا أولادكم و احسنوا آدابهم»، «ادّبوا اولادكم»96 و…، همگى بيانگر اين مدعاست.
4. اعتدال و پرهيز از افراط و اجبار
انگيزه و گرايش درونى انسان در تربيت دينى از اهميت فراوانى برخوردار است. مطالعه احاديث و سيره عملى رسول خدا صلىاللهعليهوآله و ديگر پيشوايان دينى نشان مىدهد كه تمام تلاش اين بزرگواران در درونى كردن ارزشها و مفاهيم دينى بوده است؛ بايد با كودكان به گونهاى رفتار شود كه با افزايش خودآگاهى، از درونْ گرايش به ارزشهاى دينى پيدا كنند و با جان و دل آموزههاى دينى و اخلاقى را بپذيرند. از اينرو، تربيت دينى امرى پيوسته و مداوم است كه بايد بدون هرگونه اكراه و اجبار و يا زيادهروى و سختگيرى بىمورد انجام پذيرد تا هميشگى و پايدار باشد.
5. قاطعيت و جديت
تأكيد و توصيه پيامبر صلىاللهعليهوآله مبنى بر محبت به كودكان، هرگز مانعى در راه تربيت صحيح آنان به شمار نمىرفت، بلكه آن حضرت همان قدر كه به آنان عشق مىورزيد و به تكريم آنان مىپرداخت، به تربيت و پرورش آنان نيز اهميت مىداد و در اين راه قاطعيت و جديت داشت. مواردى همچون جديت در آموزش نماز، دعا و خواندن ذكر و قرآن به فرزندان خود، حتى به كودكان زير هفت سال و توجه به پرورش و تعليم آنان، نمونههايى از اين مدعاست.
در ماجرايى، حساسيت پيامبر صلىاللهعليهوآله نسبت به تربيت دينى خانواده زهرا عليهاالسلام و فرزندان او به چشم مىخورد. نقل شده است: رسول خدا صلىاللهعليهوآله روزى پس از بازگشت از سفر، به منزل زهرا عليهاالسلامرفت و ديد كه حسنين عليهماالسلام جلوى خانه ايستادهاند و دو دستبند نقره بر دست دارند. پيامبر علىرغم عشق و علاقه و دلبستگى زياد به آن دو كودك و مادرشان زهرا عليهاالسلام، به درون خانه نرفت و از همانجا بازگشت. فاطمه عليهاالسلام كه ويژگىهاى شخصيتى پدر را بيش از همه مىشناخت، چون اين حالت را مشاهده كرد، دريافت كه پدر به دليل آن دو دستبند نقره، ناراحت شده و به خانه نيامده است. از اينرو، آن دو دستبند را از حسنين عليهماالسلام گرفت و شكست. كودكان، گريهكنان نزد رسول خدا شتافتند و از رفتار مادر شكوه كردند. پيامبر صلىاللهعليهوآله دستبند نقره را از آنان گرفت و به ثوبان فرمود: برو و اين را به بنى فلان بده؛ من دوست ندارم، اهلبيت من در طول زندگى خود، از اينگونه زيورهاى اهل دنيا داشته باشند.97
اهميت اين موضوع تا بدان حد بود كه آن حضرت نسبت به پاك بودن غذاى نوههاى خود نيز حساس بود و آنان را از همان دوران كودكى و پيش از بلوغ از خوردن غذاى شبههناك بازمىداشت و ازآثارچنينلقمهاىآگاه مىكرد.98
نتيجهگيرى
مقيد شدن تربيت به آموزههاى دينى و مذهبى، رمز دستيابى به آرامش، سعادت و كمال مطلوب در هر دو سراست. اگر به فرايند تربيت، كه امرى پيوسته و هميشگى است، از دوران كودكى و حتى پيش از آن توجه شود، نتايج فردى و اجتماعى فراوانى به دست مىآيد. البته تأكيد آموزههاى دينى و روانشناسى بر دوران كودكى، به اين معنا نيست كه جريان رشد و تربيت انسان، تنها محدود به اين دوره است، بلكه پرورش و تربيت انسان در سراسر عمر او تداوم دارد و امكان تحول و سازندگى نيز همواره وجود دارد. در ميان مراحل رشد انسان، دوران جنينى، شيرخوارگى و هفت سال اول بيش از ديگر مراحل مورد توجه روانشناسان و پيشوايان دينى قرار گرفته است. از اينرو، آگاهى والدين و دستاندركاران امر تعليم و تربيت از مراحل رشد، ويژگىها، انتظارات و نيازهاى كودك در هر دوره، در دستيابى به اهداف تربيت تأثيرگذار است. همچنين اصول تربيت دينى كه مورد توجه رسول خدا صلىاللهعليهوآله بوده است بايد در امر تربيت دينى در نظر گرفته شود. اصل «محبت و تكريم» به عنوان زمينهاى براى برقرارى ارتباط با كودكان، آنان را در مقابل آموزههاى اخلاقى و دينى تسليمپذيرتر مىكند و از اصول مهم در تربيت به شمار مىرود. نمادها و مظاهر محبت و اكرام از كوچكترين تا بزرگترين مصاديق آن، در سيره عملى رسول خدا صلىاللهعليهوآله جايگاه ويژهاى دارد، همچنانكه اصل «قاطعيت و استوارى» در كنار محبت هرگز مغفول واقع نشده است. اصل «عدالت»، «اعتدال» و «پرهيز از افراط و اجبار» از ديگر اصول تربيت دينى در سيره رسول خدا به شمار مىرود. تمام تلاش پيامبر و ديگر پيشوايان دينى در راستاى درونى كردن ارزشها و مفاهيم دينى براى انسان بوده است، به گونهاى كه آنان خود با كسب آگاهى و انگيزه و رغبت درونى، از كودكى به آموزههاى دينى گرايش پيدا كنند و به دور از فشار و اكراه، پذيراى آن باشند. توجه به اصل اخير براى نهادها و مراكز دستاندركار تعليم و تربيت حايز اهميت است.
همچنين از مجموع اقوال و افعال پيامبر صلىاللهعليهوآله درباره كودك، مىتوان به نقش مهم و بىبديل پدر در تربيت دينى فرزندان نيز پى برد. محبتها و مهرورزىهاى پيامبر نسبت به فرزندان و نوادگان خود، و حساسيت و وقتگذارى براى تعليم و تربيت آنان، نشان مىدهد تأثير حضور كمّى و به ويژه كيفى پدر در خانه و تلاش او در تربيت و پرورش كودك اصل مهمى در قوام خانواده، حمايت از مادر و رشد و بالندگى فرزندان به شمار مىرود؛ اصلى كه امروزه متأسفانه به دليل مشكلات فرهنگى و اقتصادى مغفول واقع شده است.
··· منابع
ـ نهجالفصاحه، كلمات قصار رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، قم، انصاريان، 1379.
ـ ابنسعد واقدى، محمد، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، چ دوم، تهران، نو، 1369.
ـ ابن منظور، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار احياء الثراثالعربى، 1413ق.
ـ اربلى، علىبن عيسى، كشفالغمّه فى معرفهالائمه، ترجمه علىبن حسين زوارهاى، چ دوم، قم، ادبالحوزه، 1346.
ـ حرّانى، ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول، ترجمه احمد جنتى، تهران، علمية اسلاميه، 1363.
ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائلالشيعه، بيروت، داراحياء التراث العربى، بىتا.
ـ دروزه، محمدعزه، عصرالنّبى و بيئته قبل البعثه، چ دوم، بيروت، داراليقظه العربيه، 1964م.
ـ دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، روانشناسى رشد (2) با نگرش به منابع اسلامى، تهران، سمت، 1375.
ـ دلشاد تهرانى، مصطفى، سيرى در تربيت اسلامى، چ چهارم، تهران، ذكر، 1375.
ـ سيف، سوسن و ديگران، روانشناسى رشد (1)، چ چهاردهم، تهران، سمت، 1382.
ـ صانعى، سيدمهدى، پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى، بىجا، سناباد، 1378.
ـ طباطبائى، سيد محمدحسين، آداب زندگى پيامبر (سننالنبى)، چ چهارم، قم، همگرا، بىتا.
ـ طبرسى، فضلبن حسن، مكارم الاخلاق، ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى، تهران، فراهانى، 1381.
ـ على، جواد، المفّصل فى تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، دارالعلم للملايين، 1970م.
ـ فيض كاشانى، ملّامحسن، محجّهالبيضاء فى تهذيب الاحياء، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى، بىتا.
ـ قائمى، على، پرورش مذهبى و اخلاقى كودكان، چ چهارم، تهران، اميرى، 1370.
ـ قرشى، سيد علىاكبر، قاموس قرآن، چ ششم، تهران، دارالكتاب الاسلاميه، 1372.
ـ كلينى، محمدبن يعقوب، اصول كافى، ترجمه و شرح محمدباقر كمرهاى، تهران، اسوه، 1370.
ـ متقى هندى، حسامالدين، كنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، بيروت، مؤسسة الرساله، 1409ق.
ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمه محمدجواد نجفى، تهران، كتابفروشى اسلاميه، 1354.
ـ محمدى رىشهرى، محمد، ميزان الحكمه، ترجمه حميدرضا شيخى، قم، دارالحديث، 1377.
ـ نورى طبرسى، ميرزاحسين، مستدركالوسائل، چ دوم، بيروت، آلالبيت لاحياء التراث، 1408ق.
* كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه تربيت مدرس تهران. دريافت: 10/2/89 ـ پذيرش: 22/12/89.
1ـ حسامالدين متقى هندى، كنزالعمال، ج 16، ص 457.
2ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشيعه، ج 7، ص 97.
3ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 10، ص 292.
4ـ همان.
5ـ سيد علىاكبر قرشى، قاموس قرآن، ج 3، ص 144.
6ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 315.
7ـ ميرزا حسين نورى، مستدركالوسائل، ج 15، ص 112ـ113.
8ـ ملّامحسن فيض كاشانى، محجهالبيضاء، ج 3، ص 437.
9ـ نهجالفصاحه، ج 2، ص 1039.
10ـ ميرزا حسين نورى، همان، ج 15، ص 113.
11ـ ابن منظور، لسانالعرب، ج 1، ص 332؛ ج 2، ص 172.
12ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 318.
13ـ ابنمنظور، همان، ج 5، ص 126.
14ـ على قائمى، پرورش مذهبى و اخلاقى كودكان، ص 101.
15ـ همان.
16ـ همان، ص 42 و 82.
17ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 456.
18ـ ابنشعبه حرّانى، تحفالعقول، ترجمه احمد جنتى، ص 29.
19ـ محمد محمدى رىشهرى، ميزانالحكمه، ترجمه حميدرضا شيخى، ج 1، ص 107.
20ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 457.
21ـ همان، ص 461.
22ـ ميرزا حسين نورى، همان، ج 15، ص 164.
23ـ همان، ص 452.
24ـ ر.ك: سيد محمدحسين طباطبائى، آداب زندگى پيامبر سننالنبى، ص 207.
25ـ ملّامحسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 93.
26ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 56.
27ـ ابنشبعه حرّانى، همان، ص 15.
28ـ سوسن سيف و ديگران، روانشناسى رشد 1، ج 1، ص 172.
29ـ ر.ك: فضلبن حسن طبرسى، مكارمالاخلاق، ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى، ج 1، ص 338 و 379.
30ـ سوسن سيف و ديگران، همان، ج 1، ص 179.
31ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 264ـ265.
32ـ ميرزا حسين نورى، همان، ج 15، ص 137.
33ـ ابنشعبه حرّانى، همان، ص 15.
34ـ ملّامحسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 438.
35ـ همان، ج 9، ص 324.
36ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ترجمه محمدجواد نجفى، ج 10، ص 285.
37ـ سيد محمدحسين طباطبائى، همان، ص 202.
38ـ همان، ص 158.
39ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 417.
40ـ همان، ص 423.
41ـ سيد محمدحسين طباطبائى، همان، ص 106.
42ـ جواد على، المفصل فى تاريخالعرب قبلالاسلام، ج 4، ص 656.
43ـ ر.ك: محمدبن سعد واقدى، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ج 1، ص 321 و 329؛ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 417ـ429؛ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 7، ص 124ـ129.
44ـ جواد على، همان، ج 4، ص 643.
45ـ محمدعزه دروزه، عصر النبى و بيئته قبل البعثه، ص 258.
46ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 88.
47ـ نهجالفصاحه، ج 2، ص 822.
48ـ ر.ك: محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 188.
49ـ محمدبن سعد واقدى، همان، ج 1، ص 133.
50ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 7، ص 165.
51ـ ميرزاحسين نورى، همان، ج 15، ص 138.
52ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 442.
53ـ حسن عميد، فرهنگ عميد، ذيل واژه «سيد».
54ـ محمد محمدى رىشهرى، همان، ج 14، ص 7080.
55ـ محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ترجمه و شرح محمدباقر كمرهاى، ج 6، ص 46ـ47.
56ـ ر.ك: دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، روانشناسى رشد، ج 2، ص 781.
57ـ سيدمهدى صانعى، پژوهشى در تعليم و تربيت اسلامى، ص 322.
58ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 199.
59ـ سوسن سيف و ديگران، همان، ج 1، ص 131.
60ـ سيد محمدحسين طباطبائى، همان، ص 211.
61ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 439.
62ـ على قائمى، همان، ص 33 و 55.
63ـ سوسن سيف و ديگران، همان، ج 1، ص 264.
64ـ به عنوان نمونه، ر.ك: حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 441؛ ميرزا حسين نورى، همان، ج 15، ص 166.
65ـ به عنوان نمونه، آموزش غيرمستقيم دعا در شرايط سخت زندگى: ر.ك: محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 29.
66ـ همان، ص 341.
67ـ همان، ص 305.
68ـ همان، ص 315.
69ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 456.
70ـ محمد محمدى رىشهرى، همان، ج 10، ص 4814.
71ـ ابن منظور، همان، ج 15، ص 285.
72ـ دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، همان، ج 2، ص 782.
73ـ ملّامحسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 365.
74ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 15، ص 201.
75ـ همان، ج 7، ص 194.
76ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 316.
77ـ همان، ص 320.
78ـ فضلبن حسن طبرسى، همان، ج 1، ص 440.
79ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج 10، ص 319 و 331.
80ـ همان، ص 305.
81ـ نهجالفصاحه، ج 2، ص 602.
82ـ ر.ك: سوسن سيف و ديگران، همان، ج 1، ص 229.
83ـ ملّامحسن فيض كاشانى، همان، ج 3، ص 366.
84ـ همان، ص 296.
85ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 460.
86ـ ر.ك: دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، همان، ج 2، ص 815ـ816.
87ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 7، ص 203.
88ـ دفتر همكارى حوزه و دانشگاه، همان، ج 2، ص 814ـ857.
89ـ ابن منظور، لسانالعرب، ج 12، ص 76.
90ـ ر.ك: مصطفى دلشاد تهرانى، سيرى در تربيت اسلامى، ص 210ـ212.
91ـ محمد محمدى رىشهرى، همان، ج 14، ص 7109.
92ـ حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 456.
93ـ همان، ص 445.
94ـ نهجالفصاحه، ج 2، ص 1036.
95ـ ر.ك: حسامالدين متقى هندى، همان، ج 16، ص 444.
96ـ همان، ص 441 و 456.
97ـ به نقل از: علىبن عيسى اربلى، كشفالغمه فى معرفهالائمّه، ترجمه علىبن حسين زوارهاى، ج 2، ص 6.
98ـ ر.ك: محمدبن سعد واقدى، همان، ج 1، ص 392؛ علىبن عيسى اربلى، همان، ج 2، ص 197.
‹ بررسى تحليلى برخى از روشهاى تربيتى در قرآن
فهرست
اصول تغيير و اصلاح رفتار در سيره معصومان عليهم السلام ›